محمدطاها جانمحمدطاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

محمدطاها موقشنگ

19.

  پ سرم ٧ ماهگیت مبارک .       پسرکم : نمی دانی این روزها چقدر بیشتر دوستت دارم چقدر بیشتر برایت میمیرم ممنونم که هستی دوستت دارممممممممممممممممممممم   ...
25 فروردين 1392

20. اولین غذا فرنی.

روز ١٤/١/٩٢ اولین غذایی که خوردی فرنی بود. فدات بشم مامان جان که اینقدر قشنگ غذا میخوری اینقدر دهنت رو باز میکنی که وقتی میبندی همه غذاها از دهنت میریزه بیرون. اولین آبی هم که خوردی آب زمزم بود که عمه جونی از مکه برات آورده بود.           ...
22 فروردين 1392

17.اولین مسافرت 2نفره

امروز بعد از چند وقت تونستم بیام تو وب گل پسرم آخه رفته بودیم مسافرت و بعدش هم درگیر مراسم فوت مادر بزرگم بودیم. روز  27⁄12⁄91   باگل پسرم رفتیم طبس خونه مامان جون. آخه عمه جونی رفته بودند مکه مکرمه و قرار بود ما بریم پیش دختر عمه تا احساس دلتنگی نکنه.سال تحویل هم پیش مامان جون و باباجون بودیم بابایی هم بخاطر مشغله کاری نمیتونست بیاد پیشمون.   ...
21 فروردين 1392

15. اولین آب بازی با مامان.

دیشب برای اولین بار با کمک بابایی بردیمت حمام. فکر نمیکردم از پسش بربیام آخه گل پسرمامان خیلی دست و پا میزنه .   دلبر مامان‚ از اواخر 6 ماهگی هرچی بهت نشون میدیم دستهای کوچولوی تپل مپلت رو میاری بالا اینقدر دستت رو میچرخونی و باز و بسته میکنی تا بتونی بگیری. مامان قربونت بشه که اینقدر شیرینی . ...
26 اسفند 1391

14.لالایی

این لالایی رو خیلی دوست داری: لالا لالا گل دشتی                   همه رفتن تو برگشتی خداوندا تو پیرش کن                 خط قرآن نصیبش کن   لالا لالاگلم باشی                  بزرگشی همدمم باشی کلام الله تو پیرش کن              زیارتها نصیبش کن   لالا لالا گل زردم     &n...
26 اسفند 1391

11.

با این اخلاق خوبت همه رو جذب خودت میکنی دلبر مامانی . وقتی از خواب بیدار میشی گریه نمیکنی اصلاغریبی نمیکنی به محض اینکه کسی باهات حرف بزنه و بهت بخنده تو هم شروع میکنی به خندیدن و دست و پا زدن .
17 اسفند 1391

9.از 5 ماهگی

– روی پا مییستی. –وقتی میخوابی 90 درجه به راست میچرخی. – اسمت رو که صدا میزنیم برمیگردی. –بدلیل بازیگوشی شیر نمی خوری. ...
17 اسفند 1391

7.

از 3ماهگی میتونستی اسباب بازی دستت بگیری‚ فدات بشم مامان جان وقتی جغجغه دستت میگیری و تکان میدی و میخندی  خیلی ناز میشی . وقتی تو نی نی لای لای میزارمت پاهاتو به دسته اش فشار میدی تا تکون بخوری یا کف پاهاتو بهم میزنی و بازی میکنی‚ خیلی باهوش و دلبری عزیز دل مامان. وقتی به آویزهای اتاقت نگاه میکنی حسابی ذوق میکنی و بلند بلند میخندی تاحدی که زبان کوچیکه حلقت دیده میشه ‚ خیلی زیبا هستی عزیزتر از جانم محمدطاها. 3 ماهگی: وزن: 8کیلو            قد: 65 سانت             دورسر: 42 سانت ...
17 اسفند 1391