72. گپی با خدا:
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است
من: خدایا من خسته ام نمیتوانم
خدا: بنده ی من 2رکعت نماز شفع بخوان و 1 رکعت نماز وتر
من: خدایا برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم
خدا: بنده ی من قبل از خواب این 3 رکعت را بخوان
من: خدایا 3 رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط 1 رکعت نماز وتر بخوان
من: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگری ندارد؟
خدا: قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
من: خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد
خدا: همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن بگو یا الله
من: خدایا هوا سرد است! نمیتوانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب میکنیم
خدا: ملائکه من! ببینید آنقدر ساده گرفتم اما او خوابیده است......
خدا: چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده
است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا 2بار او را بیدار کردیم اما باز خوابید
خدا: در گوشش بگویید خدا منتظر توست
ملائکه: باز هم بیدار نمی شود
خدا: اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده ی من
بیدار شو نماز صبحت قضا میشود
ملائکه: خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جزء من کسی را ندارد....شاید توبه کرد....