89. شیطنت:
یک اتفاق:
الهی فدات بشم مامان جون که اینقدر شر و شیطونی.
بعد ازچند وقت دیروز عصر اومدم تا خونه رو جارو برقی
بکشم آخه شما گل پسر نمیزاری و میای جارو
رو ازم میگیری خلاصه اینکه اومدم پشتی هارو جا بجا کردم
وشروع کردم به جارو کشیدن و با این حال یکسره حواسم
بهت بود تا اینکه دیدم دستت رو به یک پشی گرفتی که روی
سرامیکها هست تا اومدم بگیرمت پشتی از زیر پات
سر خورد و شما گل پسر سرت خورد به لبه دیوار و
کبود شد و بقیه ماجرا تو عکسها...
چند تا عکس 1ساعت بعد از اون اتفاق:
چون کمپرس یخ کردم اینجا تا حدی ورمش خوابیده:
الهی فدات بشم مامان جون هنوز چند ساعت از اون
اتفاق نگذشته و سرت هنوز خوب نشده اما دوباره داری
شیطنت میکنی.
آخر شب خداروشکر دیگه ورم نداره:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی