219: بازگشت از مسافرت و عمل اپاندیس:

سلام سلام ، بالاخره دیشب اومدیم.

بعد از دیدو باز دیدها ، 20 شهریور بلیط داشتیم که بیام مشهد برای تولد گل پسری که متاسفانا 19 شهریور 11شب دل درد شدید گرفتم که منجر به بستری شدن و در نهایت عمل اپاندیس شد و روز  تولد گل پسری هم رو تخت بیمارستان بستری بودم برای همین نتونستم برات تولد بگیرم شیرین پسرم. انشاا... فردا بخیه هامو بکشم یک کم رو براه بشم حتما یک جشن کوچولو برات میگیرم. هم برای یادگاری و هم اینکه تولد خیلی دوست داری .

دایره لغات گل پسری:

عائوس   عروس

میبا    ملیکا

ت تاک  تن تاک

قوقی قوری

ابمی ابمیوه

نتون  نکن

جو  جلو( دستت رو میزاری روی شونه مون و عقب جلو مون میکنی و میگی جو عبق)

ماماژون   مامان جون

هوهوچی چی  قطار

قن قن عباسی  تاب تاب عباسی

ماشی جدید   ماشین جدید

عمو مقاقا  عمو محمد اقا

پیس پیس   ادکلن

پیی ایی   شیهه اسب

ویژژژژژژژژ   سرسره

ع/جازه  اجازه

بوبور   چوب شور

مود  مرد

موچه  مورچه

اودک   اردک

ماتاا...   ماشاا...

نادوس   ناسوز

بیبون  بیرون

بابای   بای بای

مدید  مهشید

جائو من  جاروی من

ایا     یاا...

مشد   مشهد

پچ   پرچم

نان پنیر گوجه  و  هلو انجیری هم دوست داری.

وقتی میگیم اسمت چیه ؟ میگی ممدطایا

بس که تو حوض خونه مامان جون اب بازی کردی یک کم سیاه شدی.

وقتی میگیم چند تا دوستمون داری میگی 10 دوست.

تا ببینی سفره پهنه سریع از روش رد میشی.

تا اسم عروسی رو میشنوی میگی بوق بوق.

وقتی گربه میبینی میگی بوق بوق که یعنی بوق بزنیم گربه فرارکنه.

وقتی میری زیر چادر قایم میشی بعد بلند داد میزنی مامان ، من نیست.

 وزن :  18300