محمدطاها جانمحمدطاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

محمدطاها موقشنگ

233. حرفها و شیرین زیونی های گل پسر:

1393/11/5 17:06
نویسنده : مامان سعیده
882 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها رو خیلی دوست دارم. شیرین زبونی هات رو خیلی دوست دارم.

اینقدر کامل حرف میزنی و همه چیز رو میفهمی و ادا میکنی که من و بابایی تعجب میکنیم و میخوایم درسته بخوریمت .

 

 

امروز میخوام از کارهات و شیرین زبونیت هات برات بگم:

1 _ با بابایی دیروز رفته بودیم خرید و میخواستم  برای خودم جوراب بخرم طبق معمول وقتی سوار ماشین میشیم یکسره میپرسی بابایی کجا میری؟؟؟      وقتی بهت گفتم میخوایم برای مامانی جوراب بخریم سریع در جوابم گفتی برا منم جوباب بیخر  من جوبابم سولاخ شده  من و بابایی یک نگاهی بهم کردیم وخندمون گرفته بود . با وجود اینکه هیچ کدوم از جوراب هات تا حالا سوراخ نشده و معمولا زود کوچیکت میشه اما نمیدونم از کجا میدونستی که جوراب سوراخ میشه .بوس

 

2_وقتی میخوایم فیلم نگاه کنیم میگی بابا نیگا نکن من نیگا بیکنم. نمیزاری بابایی فیلم ببینه.

 

 

3_وقتی میخوای یک کاری انجام بدی یا میخوای بری حمام میگی مامان ،  گیه نداره نه نه اقو گیه داره.(یعنی بچه های کوچولو گریه میکنن)

 

4_ دو هفته پیش که عمه جونی اومده بودن خونمون با امبلاس زدی به لب عمه و خونی شد بعد خودت میگی گیه نداره خوب میشی.

 

5_ وقتی لقمه بزرگی میخوری یا گردوی بزرگ بهت میدم میگی کوچولو بده . خفه میشم. 

6_ بعضی وقتها که عصر زیاد میخوابی شب خوابت نمیاد و میگی مامان نخواب بیدار باشیم، من نخوابم. 

 

7_ وقتی میخوای کسی رو دعوت کنی که بیان خونه مون میگی همگی بیاین خونه مامانی.

 

8_ اعداد رو تا 7_ 8 بلدی بشماری.

 

9_دوهفته پیش که رفتم ازمایشگاه تا ازمایش بدم مسئول ازمایشگاه بهت گفت سرما نخوری ها شما هم در جوابش سریع گفتی نه کلاه دارم.

10_ وقتی مامان جون یا عزیزجون میخوان از خونه مون برن میگی نرو من تنها میشم. 

11_ وقتی میری توی خونت میشینی میگی عزیز بیا جا هست .

 

12_ چند روز پیش ازم پرسیدی این چیه گفتم اکسیدانه ، بابایی برام رنگ بخره میخوام موهام رو رنگ کنم . سریع رفتی پیش بابایی و گفتی بابایی رنگ بیخر مامانی خوشگل بیشه.

 

13_ کلمه ایشاا... رو زیاد میگی.     من ایشاا... داماد بیشم برقصم.  من ایشاا... بزرگ بیشم کمک کنم.

 

14_ من بیبینم( دیدن).  بیزنم(زدن).   بیکنم( کندن چیزی).

 

 

اینجا دوچرخه ات رو مثل ماشین عروس کردی:

 

 

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید:

 

 

خونت رو خیلی دوست داری . گل پسر در حال تماشا کردن تلویزیون از زیر چادرو روی دوچرخه 

 

 

 

این هم عکس اوا جون 11 ماهه. دختر دایی علی

پسندها (4)

نظرات (0)