186. عکسهای گل پسر شیطون و خواستنی مامان:
این چند روز که بابایی نبود بیشتر خونه عزیز جون بودیم و شما هم حسابی بهت خوش گذشت و شیطنت هات هم که ماشاا... . وقتی بابایی رفت طبس با خودم گفتم حتما خیلی اذیتم بکنی و دلتنگ بابایی بشی اما اینقدر با دایی و عزیزجون بازی کردی که اصلا بابایی رو یادی هم نمیکردی. اینجا یکسره برقها رو خاموش روشن میکردی: بقیه عکسها در ادامه مطلب: گل پسر و تاب بازی: اینجا محو تماشای تی وی بودی : وقتی صدات زدم برگشتی و نگاه کردی: گل پسر منتظر ب...
نویسنده :
مامان سعیده
7:25